جای خالی مرد نستوه انقلاب
عقربههای ساعت به هفت و نیم عصرروز یکشنبه میرسد و انگار پایتخت حال و هوایی دیگر دارد جلوی بیمارستان شهدای تجریش مملو از جمعیت است، خبر تکان دهنده و بهتآور است اما گویا واقعیت دارد. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در اثر عارضه قلبی به بیمارستان منتقل کرده اند اما انگار تلاش تیم پزشکی موثر واقع نشده است. حتی انتشار خبر فوت هاشمی از خبرگزاری های رسمی نیز قانع کننده نیست سری به شبکه های تلویزیونی می زنیم شاید این یک شیطنت رسانه ای باشد ولی نه حقیقت دارد، یار دیرین امام به امام پیوسته است. همه بزرگان عزم بیمارستان تجریش کردهاند از رییس دولت گرفته تا ناطق نوری که بیشتر از همه بی تاب بود.
تجسم هوش و زکاوت دعوت حق را لبیک گفته و پیکرش برای وداع راهی جماران میشود. همه آمدهاند و همه انگشت حیرت بر دهان هاج و واج به جنازه ستون انقلاب مینگرند! در میان فرزندان فاطمه از همه بیشتر بیتاب است و صدا و سیما هم خرق عاده کرده و با پیشوند آیت الله خطابش می کند و حتی کسانی که زاویه نگاه با او داشتند درگذشتش را تسلیت گفتهاند!
زندگی پر فراز و نشیب مرد نستوه انقلاب جای بحث بسیار دارد و شش دهه فعالیت انقلابی و البته بعضا برخی ناملایمتیها هرگز باعث نشد تا کاسه صبرش لبریز شود. به همین راحتی انقلاب را تنها گذاشت و از این به بعد جای خالیش قطعا احساس خواهد شد. هم وزن او را کمتر سراغ داریم که بتواند در تنگناها مشکلگشا باشد.
نه از آن رو که چون دیگر نیست برایش ابیات حماسی بسراییم و در وداعش ضجه زنیم و به یک باره در وصفش چنان آش را شور کنیم که نخورده دور ریخته شود. از سویی نیز قرار نیست در انتقاد از او بی پروایی پیشه کنیم و قلم بر مدار بیانصافی بچرخانیم. معتقدیم هاشمی را باید همان گونه که هست فارغ از مدحها و غرضها به تصویر کشید. تصویری بدور از همه القاب غیر متعارفی که نثارش کرده اند نه یک امیر کبیر زمان و نه یک عالیجناب سرخپوش!
زندگی این مبارز مصلح را می توان در دو بخش جداگانه بررسی کرد. بخش اول زندگیش به دوران قبل از انقلاب و در بحبوحه مبارزات انقلابی، دوران دفاع مقدس و در قالب فرماندهی جنگ، دوران ریاست بر قوه مجریه و دوران سازندگی معطوف می شود. بخش دوم زندگی هاشمی دگرگونه است و تغییر رویههای اساسی در مشی سیاسی و نگرشهای او غیرقابلکتمان است. چه در قالب رییس مجمع تشخیص و چه در قواره رییس مجلس خبرگان می شود این تغییرات را به عینه مشاهده کرد!
هر چند هاشمی در طول همه این سالها کوشیده است توازن رویه سیاسیاش را حفظ کند اما رفتار دو دهه اخیر او بسیار متفاوت تر از آن چیزی است که در در دهه شصت و حتی هفتاد از او سراغ داریم. از او امروزه به عنوان یکی از سردمداران اصلاحات یاد می شود هر چند معتقدیم جایگاه طبیعی او هیچ گاه در میان اصلاحطلبان تعریف نشد!
هر چه باشد هاشمی دیگر در میان ما نیست و قطعا جای خالیش خصوصا در بزنگاه های حساس احساس خواهد شد. او رفت و انقلاب را تنها گذاشت به همین راحتی! برخیها که از حملههای سیاسی نابهنگام به هاشمی برای خود اسم و رسمی دست و پا کرده بودند دست خالی ماندند! عوارض غیبت او از عرصه سیاسی غیرقابل کتمان است و نبودش خصوصا در این برهه حساس جبران ناپذیر خواهد بود خصوصا برای دولت یازدهم که یک حامی بزرگ را اینک در کنار خود نمی بیند.
یادداشت از وحید خدادادی