رای مردم مثل کوهی بر دوشم سنگینی می کند(یادداشتی از دکتر جعفر صادق محمدزاده)

رای مردم مثل کوهی بر دوشم سنگینی می کند(یادداشتی از دکتر جعفر صادق محمدزاده)

بسمه تعالی                                                             16/5/95
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام؛
                     رای مردم مثل کوهی بر دوشم سنگینی می کند 3 سال است که به عنوان منتخب مردم در شورای اسلامی شهر هریس مشکلات و نارسائیهای عدیده مردم شهرم را با پوست و گوشت و استخوان لمس می کنم سه سال است شاهد انواع و اقسام تبعیض ها ، بی عدالتی ها ،فسادها ، دزدی ها ، اختلاس ها و ... در کشورم بوده ام ، شاهد پرپر شدن استعدادهای سرشار و بی نظیر جوانان شهر و کشورم، شاهد استمداد دختران و پسران تحصیل کرده وطنم برای پیدا کردن شغلی ناچیز، شاهد      کشته شدن صدها نفر در جادهای معیوب با ماشین های نامطمئن،شاهد اعتیاد ، طلاق ، مهاجرت و هزاران درد و بلای دیگر.
دیگر طاقتم طاق شده است و نمی توانم  و نمی خواهم بی تفاوت بوده و تنها نظاره گر انبوه مشکلات مردم باشم، نمی خواهم سر در آخور خویش فرو برم و از عقوبت خشم مردم که جزئی از خشم الهی است ، بر خود نلرزم، نمی توانم فریاد نکشم و صدایم را برای دادخواهی بلند نکنم.
نمایندگان گرانقدر؛ 38 سال از برپائی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می گذرد نظامی که بر پایه رشادتها و جانفشانی های این مردم با رهبری امام راحل ( ره) به وجود آمد تا تمامی مناسبات کفر و ظلم و استبداد و استعمار را برچیند و نظامی نو برپایه ارزشهای ناب اسلامی و محمدی (ص) پایه ریزی کند و حکومت علوی در آن جاری و ساری شود. قرار بود در این کشور ملاک ارزشمندی تمامی انسان ها، همان ملاک قران عظیم الشان، یعنی " تقوا " و " پرهیزگاری" باشد، قرار بود در حکومت اسلامی مسئولین خادم ملت باشند و بین مردم و حاکمیت پرده ای جزء رخسارشان و سخنگویی به جزء زبانشان نباشد. قرار بود ثروت های خدادادی این مملکت از نفت ، گاز ، معدن ، آب ، خاک و ... که گفته می شد رژیم شاه به قمار می بازد و توسط استعمارگران غارت می شود به مردم بازگردانده شود و به صورت یکسان و برابر در جامعه توزیع شود. قرار بود در نظام اسلامی  " زر و زور و تزویر" دیگر جایگاهی نداشته باشد. در این انقلاب  و در قانون اساسی آن، قرار بر این بود که: " محیطی مناسب برای رشد فضایل اخلاقی فراهم شود،آگاهی های عمومی در همه زمینه ها فراهم گردد،هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی محو گردد، آزادی های سیاسی و اجتماعی تامین شود، نظام صحیح اداری برقرار شود، اقتصاد صحیح و عادلانه برای ایجاد رفاه و رفع فقر برای برطرف ساختن هر گونه محرومیت پی ریزی شود، حقوق همه جانبه افراد اعم از مرد و زن تامین شود و همه در برابر قانون یکسان باشند، تفتیش عقاید ممنوع باشد، نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزاد باشند، احزاب و          جمعیت ها، آزادانه فعالیت کنند، تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها آزاد باشد، دادخواهی حق مسلم هر فرد باشد، اصل بر برائت باشد، هتک حرمت و حیثیت افراد ممنوع باشد و ..." ولی متاسفانه بعد از 38 سال نه تنها به اهداف دست نیافته ایم بلکه اکنون به جایی رسیده ایم که مردم فکر می کنند که از انقلابشان جزء نام خشک و خالی چیزی نمانده است.
منتخبین بزرگوار؛ ما و همه دلسوزان نظام و انقلاب نمی خواهیم زحمات و فداکاری های مردمی که عاشقانه و خالصانه به پای انقلاب نشستند و تمامی سختی ها و مشکلات را در راه اسلام ، دین ، مکتب و کشور به جان خریدند ، به هدر رود و درخت انقلاب مورد هجوم شته ها ، موریانه ها و  آفت های مختلف قرار گرفته و  از درون پوسیده گردد  لذا تا پیش از خشک شدن ریشه های این درخت ، شما نمایندگان محترم خانه ملت ،  که قسم یاد نمودید : " پاسدار حریم اسلام و مبانی جمهوری اسلامی باشید و به عنوان امینی عادل از آن پاسداری کنید و در انجام وظایف وکالت خود، امانت و تقوی را رعایت نمائید و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پای بند باشید و از قانون اساسی دفاع نموده و در گفته ها و    نوشته ها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها را مد نظر داشته باشید." بدون هیچ تعارف و رودربایستی دست به کار شوید و با صدای بلند و رسا، مشکلات و معضلاتی که انقلاب و کشورمان را تهدید می کند و دستگاههای مرتبط نظام و دلسوزان واقعی بارها نسبت به آن هشدار داده اند  و بخشی از آن، در ذیل به حضور تقدیم می گردد، بیان نموده و به فکر چاره اندیشی جدی باشید:
1-  بر اساس آمار پلیس ، متاسفانه در کشور ما ، سالانه به طور میانگین  در اثر تصادف 20 هزار نفر در جاده ها  و مراکز درمانی جان خود را از دست می دهند یا دچار ضایعه های سخت و جبران ناپذیر می شوند و برای همیشه سربار خانواده ها می گردند، چه بسیار خانواده هایی که بر اثر این تصادفات از هم می پاشند، چه بسیار فرزندانی که یتیم             می شوند و چه بسیار زنانی که بیوه می گردند و چه بسیار مادران و پدرانی که داغدار همیشگی فرزندان خود شده و تبعات سخت روحی – روانی آن را متحمل می شوند. در بین این 20 هزار نفر شاید کمتر اتفاقی افتاده  که از خانواده یک وزیر یا وکیل یا مقام بلند پایه در بین حادثه دیده ها، باشند بنابراین درک عمق فاجعه برای این بزرگواران کمی سخت خواهد بود با این وجود در این جنگ تمام عیار و خانمان سوزی که در سراسر کشور در حال جریان است قسمتی از مشکل، مربوط به راهها و بی احتیاطی افراد است ولی بخش عمده ای از این فاجعه بزرگ، مربوط به خودروهای بی کیفیتی است که توسط کارخانجات خودروسازی جمهوری اسلامی تولید شده و  با کمترین  برخوردی متلاشی شده و جان سرنشینان خود را می گیرد. حالا جای سوال اینجاست که چه کسانی از تولید این خودروها و بستن راههای ورود خودروهای خارجی، سود می برند که حاضرند سالانه جان هزاران انسان را بگیرند و هزاران خانواده را متلاشی کنند؟
2-  " بیکاری" واژه ای آشنا و بس ترسناک، برای ما ایرانی هاست، شاید کمتر خانواده ای در ایران وجود دارد که درد و رنج ناشی ار بیکاری را نچشیده باشد. طبق آمارهای دقیق، حدود 13 میلیون جوان بیکار در کشور وجود دارد که مستعد هر گونه آسیب می باشند به عبارت دیگر هر جوان بیکار یعنی یک بمب ساعتی که ممکن هست هر لحظه منفجر شود و خود و خانواده اش را داغون نماید ،  اگر چه آمارگیران عزیز ما می خواهند صورت مسئله را پاک نموده و به کسانی که در طول هفته یک بار به کارگری رفته، شاغل اطلاق کنند ولی این کار، هیچ دردی را دوا نمی کند و در یک کشور 80 میلیونی ، 13 میلیون بیکار، نشان از عمق یک فاجعه عظیم دارد خصوصا با وجود امکانات و ظرفیت های بسیار زیاد خدادادی که اگر درست مدیریت شوند یک نفر بیکار نیز در جامعه پیدا نخواهد شد و اگر ما کشورمان را با یک کشور دیگری مثل چین مقایسه کنیم که رقم آخر جمعیتش بیش از جمعیت ایران است که چطور نیروی انسانیش را به خوبی مدیریت کرده و از آنها بهره برداری نموده و جزء اقتصاد های برتر جهان می شود؛ برای جمهوری اسلامی و جوان خوب ، متعهد و تیزهوشش، متاسف می شویم، جوانانی که طلائی ترین و بهترین زمان عمر خود را به بیکاری و بطالت و یا کارهای نه چندان مهم می گذرانند.
3-  طبق آمارهای رسمی در کشور، 2 میلیون معتاد شناسنامه دار و به همین تعداد نیز معتاد غیر شناسنامه دار، وجود دارد و طبق اعلام منابع رسمی، روزانه چندین تن مواد مخدر در کشور مصرف می شود. حالا برای هر انسان عاقلی این سوال مطرح می شود که این همه مواد، از کدام مبادی و به چه نیتی، وارد کشور می شود. قطعا با بلعیدن و حمل در چمدان و یا از مبادی غیر رسمی، امکان ورود این همه مواد، به طور روزانه به کشور وجود ندارد مگر اینکه به این نتیجه برسیم که یک باند مافیای قوی و سازمان یافته وجود دارد که حمل و توزیع این مواد را در کشور برعهده دارد که در                   خوش بینانه ترین حالت، این فرض وجود دارد که کسی در نظام یارای مقابله با این مافیا را ندارد و بدبینانه ترین حالت این است که حاکمیت ، عمدا جلوی قاچاق مواد مخدر را نمی گیرد تا جوانان جامعه که عمدتا گروه هدف این مواد هستند، در کنج دیوارها به نعشگی و خماری بگذرانند و کاری به کار مسئولین نداشته باشند.
4-  نخبگان و تحصیل کردگان هرجامعه، بزرگترین و مهمترین سرمایه انسانی و عصاره و چکیده هر کشور، محسوب           می شوند. آخرین اخبار و گزارشات از مهاجرت نخبگان و یا به عبارت  صحیح تر، فرار مغزها در کشور، سالانه حدود 150 تا 180 هزار نفر می باشد که اکثر آنها را، المپیادی ها، نفرات ممتاز کنکور ، بورسیه ای ها و دانشجویان دکترا تشکیل می دهند و این ضایعه بسیار بزرگی برای کشور است و همه مسئولین را باید به فکر و چاره اندیشی، وا دارد که چه عواملی باعث خروج نخبگان از کشور می شود و حاکمیت برای اقناع نخبگان جهت ماندن در کشور و خدمت به وطن خود ( که قطعا آرزوی آنها نیز هست) چه تمهیداتی اندیشیده است.
5-  بعضی از بزرگان نظام دائما از جنگ و آمادگی برای جنگیدن صحبت می کنند اگر چه فراهم نمودن ابزارهای جنگی جزء ضروریات یک کشور هست ولی باید به هوش باشیم که جنگ در داخل مرزها و در داخل خیابان ها و کوچه ها ودر کانون خانواده ها به مراتب سخت تر و نگران کننده تر از جنگ خارجی است و اگر ما در جنگ داخلی شکست بخوریم  چیزی برای جنگ برون مرزی، نخواهیم داشت . یکی از این جنگ ها که متاسفانه تلفات زیانباری را به دنبال خود دارد بحث کاهش ازدواج و افزایش طلاق در کشور، می باشد. آمارها نشان می دهد که از هر 3 ازدواج یک ازدواج به طلاق رسمی و یک ازدواج به طلاق عاطفی می انجامد و این یعنی " مرگ خاموش یک ملت ". طلاق سرآغاز بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی است که به برخی از آنها اشاره می گردد:
-  افزایش  پدیده روسپیگری در داخل و خارج کشور که متاسفانه از سن 12 سالگی شروع می شود و 80 درصد              روسپی گران ایرانی، سنی زیر 25 سال دارند. این پدیده بسیار شوم، علاوه بر تبعات مخربی که در داخل کشور دارد در سطح بین المللی، باعث لکه دار شدن حیثیت ملی کشور می شود.
-  افزایش دختران و پسران فراری از خانه و افزایش پدیده کارتن خواب ها که مشکلات زیادی را به دنبال می آورد.
-  افزایش قاچاق انسان خصوصا قاچاق دختران به خارج از کشور به منظور تجارت جنسی و یا کارهای دیگر که بنا به آمار، روزانه تنها از مرز پاکستان 54 زن ایرانی مورد قاچاق و فروش قرار می گیرد.
-  ازدواج های تحمیلی و زودهنگام خصوصا برای دختران.
-  روی آوری به دزدی ، اعتیاد و ...

6-  بر اساس گزارش بانک مرکزی، کسانی که در شهر های بزرگ ، درآمد ماهیانه زیر 5 میلیون تومان و در شهرهای کوچک و روستاها، زیر 2 میلیون تومان دارند در زیر خط فقر هستند، این گزارش به این معنی است که 80 درصد مردم ایران ( کارمندان، فرهنگیان، کارگران، افراد تحت پوشش نهادی امدادی و حمایتی و ...) همگی زیر خط فقر هستند و شاید تنها 20 درصد جامعه، دارای استانداردهای یک زندگی خوب هستند و این شکاف طبقاتی، یادآور یک حکومت اشرافی با یک اقلیت ثروتمند و یک اکثریت فقیر می باشد که به هیچ عنوان زیبنده نام ، هدف و آرمان جمهوری اسلامی ایران و انقلابیون و بنیانگذاران آن، نمی باشد. کشوری که خیلی از کشورهای دیگر در حسرت داشتن فقط یکی از ثروت های خدادادی ما هستند. آیا مردم حق ندارند که از حاکمیت بپرسند ثروت های تمام نشدنی این کشور، کجاها هزینه می شود؟ کشوری که در صادرات نفت ، گاز ، پتروشیمی،پسته، خاویار، زعفران، خرما، انواع کانی ها و سنگ های معدنی، انواع خاک و ... مقام اول تا سوم جهان را داراست ، کشوری که در یک موقعیت خاص و استراتژیک قرار دارد، کشوری چهار فصل، با قدمت و تمدن کهن، کشوری با کوههای زیبا و جنگلهای سرسبز و دریاها و کویرها و مناطق بکر و دیدنی و مهمتر از همه اینها، دارای انسان های هوشمند و توانمند ، به چه دلیلی باید از داشتن یک زندگی حداقلی محروم باشند؟
7-  در جهان کنونی  که از آن به یک دهکده تعبیر می شود، اشغال کشورها به وسیله نیروی نظامی امکان پذیر نیست و اگر در کوتاه مدت امکانش وجود داشته باشد، قطعا دوام پذیر نخواهد بود و مرزهای جغرافیایی کم کم معنا و مفهوم خود را از دست می دهند در این دهکده جهانی کشورهایی موفق ترند که عقلانی تر رفتار می کنند و سعی دارند با دنیا ارتباط معقول و منطقی داشته باشند از داشته های دیگران سود ببرند و داشته های خودشان را به دیگران عرضه کنند و در این تعامل دوطرفه، یک اقتصاد پایدار همراه با عزت و احترام برای مردم خود به ارمغان بیاورند کشور ما به دلیل داشتن موقعیت خاص و استراتژیک  از این حیث همواره مورد توجه جهانیان و خصوصا سرمایه گذاران بوده است ولی متاسفانه سیاست های خارجی ما، همواره با نوساناتی همراه بوده که ریسک سرمایه گذاری در کشور و ارتباط با ما را بالا برده و ما را از قافله جهانی عقب نگه داشته است بنابراین باید یک بازبینی اساسی در سیاست خارجی خودمان که منافع ملی مان نیز در کنار آن تعریف می شود؛ لحاظ شود.
8-  از جمعیت 80 میلیونی ایران حدود 15 درصد مردم، بی سواد هستند یعنی حدود 8 میلیون نفر و خیلی از مردم ما از سواد انگلیسی که " زبان بین المللی" هست، بی بهره هستند و علم در کشور ما، عموما جنبه مدرک گرائی دارد. مردم گاهی گمان بد، به دل خود راه می دهند که مبادا حاکمیت به وصیت آقا محمدخانی عمل می کند که گفته است: که اگر می خواهی بر مردم ایران حکومت کنی بگذار بی سواد و گرسنه باشند. که ان شاءالله اینچنین نیست و نخواهد بود.
9-  حدود 15 درصد جمعیت ایران معلول هستند در دنیا، معلولیت محرومیت از یک زندگی متعارف نیست ولی متاسفانه در کشور ما  به دلیل بی توجهی مسئولین و نهادهای حمایتی و نبودن زیر ساخت هایی برای کار ، زندگی و رفاه ، فشار بسیار زیادی را هم بر خود معلولان و هم بر خانواده هایشان تحمیل می گردد. در چین حدود 3 برابر  جمعیت کشور ما معلول وجود دارد ولی این نظام کمونیستی به اصطلاح خدا نشناس چنان رفاه و آسایشی برای معلولان ایجاد کرده، که افراد سالم آرزو می کنند کاش معلول بودند.
10-  جنگ های شبانه روزی :
-  مغز 800 هزار کودک ایرانی رشد نمی کند
-  روزانه 6 نفر در ایران به قتل می رسند
-  10 میلیون نفر در ایران فشار خون دارند و سالانه 90 هزار نفر در اثر ابتلا به آن جان خود را از دست می دهند
-  حدود 120 هزار نفر مبتلا به بیماری های سرطان، هپاتیت، ایدز و  سایر بیماری های صعب العلاج در کشور هستند
-  هر 3 دقیقه یک نفر در کشور به دلیل دیابت پای خود را از دست می دهد
-  3 میلیون زوج نابارور در کشور وجود دارد
آیا همه این ها، زنگ خطر و آژیرهای قرمزی نیستند که مسئولین ما را به چاره اندیشی عاجل، وا دارند؟
11-  ایران در پولشویی، جزء کشورهای برتر و در فساد  اداری در مکان 168 جهان قرار دارد به عبارت دیگر در فساد اداری تنها از 8 کشور جهان ، وضعیت بهتری دارد، این رتبه برای کشوری که داعیه دار اسلام و حکومت علوی است قابل پذیرش نیست. قاطبه مردم وقتی جریان انواع و اقسام دزدی ها ، اختلاس ها و رانت ها را می بینند و می شنوند و     در می یابند که در این کشور اسلامی، 20 نفر به اندازه کل جمعیت ایران معوقه بانکی دارند و پرداخت نمی کنند و کسی جلودارشان نیست، فقط به یک نتیجه مشخص می رسند که در این کشور خدای ناکرده " دست همه مسئولین توی یک کاسه هست." و یا در خوشبینانه ترین حالت، یک عزم و اراده جدی برای مبارزه با فساد، وجود ندارد و منابع کشور مانند گوشت قربانی است که هر کسی به اندازه وسع ، توان و موقعیت خود ،در حال تیکه و پاره کردن آن              می باشد.
12-  برخی از گزارشات نهادهای بین المللی، اشاره به این دارد که ایران، افسرده ترین و عصبانی ترین ،کشور جهان است جدا از صحت و سقم این گزارش، یک واقعیت مسلم در کشور وجود دارد که اکثریت روانپزشکان و  روانشناسان به آن اذعان دارند و آن اینکه یک سونامی بیماریهای روانی از افسردگی و اختلالات شخصیتی گرفته تا اضطراب، استرس، عصبانیت، وسواس و ... کشور را فرا گرفته است و این سونامی خطرناک، اگر جلویش گرفته نشود، جامعه را دچار          آسیب های جدی خواهد نمود.
13-   طبق گزارش های رسمی، حدود 70 درصد مردم ایران، از ماهواره استفاده می کنند این به این معنی است که اولا صدا و سیمای جمهوری اسلامی، رسالت خود را مبنی بر بی طرفی رسانه ای و رساندن اطلاعات درست و کامل به مردم انجام نمی دهد و مردم ناگزیر نیازهای خبری و اطلاعاتی خود را از طریق ماهواره دریافت کنند و دوما اینکه برنامه ها، سریال ها و فیلم های صدا و سیما، عموما تکراری با مضامین خاص و کلیشه ای بوده که نمی تواند نیازهای مخاطبین خود را بر آورده سازد .
14-  وجود 50 میلیون پرونده در محاکم قضایی و رتبه هشتم جهان در تعداد زندانیان( حدود 250 هزار نفر) در ایران  و ورود و خروج سالانه، نیم میلیون نفر به زندان های کشور، نشان از وجود یک جنگ تمام عیار دیگر، در داخل کشور می باشد. هر پرونده و هر زندانی، جدا از بار مالی که بر سیستم تحمیل می کند یک بار روانی بسیار منفی بر خانواده ها و اجتماع وارد می کند که آثار سوء آن سالها بر پیشانی افراد و خانواده ها ماندگار می شود و این یک هشدار جدی برای آغاز یک فروپاشی اجتماعی در داخل کشور می باشد.
نمایندگان ارجمند؛ همه این موارد و آمارها ، نه توهم است ، نه سیاه نمایی و نه غیر واقعی ، بلکه مشکلات عینی و واقعی کشور ماست که متاسفانه نقابی بر روی اینها کشیده می شود تا دیده نشوند در حالیکه  با انکار این مسائل، خودمان را گول می زنیم تا از واقعیت ها و مسئولیت هایمان شانه خالی کنیم ولی در هر حال دلسوزان نظام و انقلاب و کشور و به اعتقاد بنده، اکثر مردم ایران عزیز، همه سوار یک کشتی هستیم و اگر این کشتی غرق شود همه باهم، غرق خواهیم شد، بنابراین بر همه دلسوزان نظام، خصوصا بر نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که در " راس امور" هستند واجب و لازم است که سوراخ های بسیار گشادی که در کشتی انقلاب، در این دریای پر تلاطم، به وجود آمده، بگیرند و مانع غرق شدن آن شوند. توفیق روزافزون شما عزیزان و همه دلسوزان نظام و انقلاب و کشور را از خداوند متعال خواهانم.
                                                                                                             جعفر صادق محمدزاده
                                                                                                   عضو شورای اسلامی شهر هریس

مطالب مرتبط با پست جاری

نظرات

کد امنیتی رفرش
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما