دنیای نارنجی برای روان‌های خاکستری/ خشونت، روح و روان زن را کبود می کند

دنیای نارنجی برای روان‌های خاکستری/ خشونت، روح و روان زن را کبود می کند

تمام این سخنان و آمار در حالی ارائه می شود که منظور از خشونت علیه زنان در قانون به پدیده ای اطلاق می شود که بتوان از نظر ظاهری و جسمانی آن را به اثبات رساند. در این میان هیچ کس از خشونت هایی که روح زنان را خدشه دار می کند سخن نمی گوید. ارقام پنهان باز هم از آمار نگران کننده ی افسردگی زنان آذربایجان سخن می گویند اما کسی در خصوص چراهای این افسردگی حرفی نمی زند و نمی خواهد بزند. هیچ کس از قانون های بی ریشه ای که هیچ اهمیتی برای موقعیت حساس زنان در جامعه و خانه قائل نیستند سخن نمی گوید. از آدابی که زن را درجه بندی می کنند و جنس دوم می نامند. از سنت هایی که سایه سنگین خود را به نام عفت و نجابت بر سر زنان انداخته اند...

در جامعه امروز که زنان و دختران به دلایل مختلف در جامعه، همپای مردان و حتی گاهی پیشتر از مردان، ایفای نقش می کنند، خشونت ها رنگ تازه ای به خود گرفته اند. اگر در گذشته زنان خانه دار به هر دلیلی توسط شوهر، پدر یا برادر خود مورد ضرب و شتم و خشونت کلامی قرار می گرفتند و یا به زندانی شدن در خانه محکوم می شدند، امروز در میان هزاران شعار و فریادهای روشنفکرمآبانه در مورد جایگاه زن در جامعه، زنان در معرض انواع تعرض به عنف، مزاحمت های خیابانی، خشونت های جنسی قرار دارند.

بر خلاف تصورها دنیای مدرن و پیشرفت تکنولوژی و افزایش آگاهی و ... هنوز نتوانسته است چیزی از خشونت علیه زنان را کم کند و این پدیده هنوز هم در تمام دنیا زنان را تهدید می کنند. زنان و دختران اعم از شاغل و غیرشاغل همچنان مورد خشونت مردان و جامعه مردسالاری قرار می گیرند و ما می بینیم که علیرغم تمام فعالیت هایی که زنان در عرصه اجتماعی برای بازیابی جایگاه حقوقی و اجتماعی زن انجام داده اند، هنوز سوءاستفاد های جنسی، نگاه ابزاری، تجاوز، خرید و فروش زنان و دختران بیداد می کند.

اگر زن دیروز برای حل و فصل مشکلات اقتصادی خود نگاه به دست و جیب مرد داشت، زن امروز ،علیرغم استقلال مالی با دریافت حقوق کمتر نسبت به مردان در مقابل کاری دو چندان، مورد خشونت روحی قرار می گیرد. زن امروز در کنار به دوش کشیدن مسئولیت خانه و خانواده، باید در ایفای نقش اجتماعی خود به نحو احسن نیز تلاش کند و انرژی هزینه شده در این راه ، چندین برابر توان واقعی اوست.

در جامعه ایران قوانین نیز زن را در درجه دوم اهمیت قرار می دهند. حرف یک زن به عنوان شاهد شنیده نمی شود. سهم او از ارث پدری نصف حق مردانه است. بهای خون او کمتر از مرد است و ... تمام این عوامل دست به دست هم می دهند تا زن هر چقدر هم به حقوق خود آشنا باشد، هر قدر هم در جامعه نقش مهمی داشته باشد، باز هم لحظه لحظه در زندگی اش مورد خشونت  قرار بگیرد. خشونت هایی که صورت را نه اما روح را کبود می کنند.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت‌آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی، بدنی، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانه آزادی )چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» می‌شود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان می‌کند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود.

امروز بعد از گذشت بیش از 20 سال از صدور این اعلامیه هنوز هم در روز 25 نوامبر در سراسر دنیا زنان برای مقابله با خشونت علیه زنان به خیابان ها می آیند و به انحاء مختلف صدای اعتراض خود را به گوش همه گان می رسانند.

اما هیچ کس خشونت های پنهان و ضربه های روحی و روانی ناشی از این خشونت که ناشی از قوانین حقوقی نابرابر در مورد مرد و زن و برگرفته از آداب و سنن غلط هستند را جدی نمی گیرد و کسی فکر نمی کند که خشونتی که در هر ثانیه زندگی بسیاری از زنان جاری ست با انحصار یک روز و فریادهای اعتراض آمیز راه به جایی نمی برد.

تفکر جدی انگاشتن زن و تکریم وجود او چیزی ست که با قانونگذاری درست باید در بند بند جامعه نهادینه شود. به نظر می رسد که تغییر برخی قوانین بتواند سرانجام سدی بر سر راه خشونت های پیدا و پنهان علیه زنان بگذارد.

 

به قلم پری اشتری

منبع:پایگاه خبری تحلیلی نسل تدبیر

نظرات

کد امنیتی رفرش
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما